Tuesday, March 21, 2006

جمهوري اسلامي سقوط نخواهد کرد

جمهوری اسلامی از سطحی از ابزارهای اقتصادی- مالی، اجتماعی-سیاسی و دیپلماتیک برخورددار است که در آینده‌ای نزدیک و با ادامه شرایط فعلی و نیز تشدید مخاطرات جاری به سمت سقوط زودهنگام پیش نخواهد رفت.

مقدمه:

1. جمهوری اسلامی نواقص و مشکلات فراوانی در اجرای دمکراسی دارد.
2. بحران مدیریت مدت‌های مدیدی است ساختارهای مبنایی نظام را با چالش‌هایی در کارآمدی مواجه ساخته است.
3. نظام حاکم هم‌واره خود را در تحقق مشارکت عمومی آسیب‌پذیر می‌دانسته و علی‌رغم همه‌ تنگنا‌های موجود در مشارکت آزاد شهروندان، همواره ایجاد زمینه‌ حضور مردم در سیاست یکی از مهم‌ترین دغدغه‌ی حاکمیت بوده‌است.
4. نظام‌های ایدئولوژیک در بسیاری از چهره‌نمایی‌ها، ظاهری کمدیک و کاریکاتور‌گونه دارند. چرا که یک کاسه‌شدن ایدئولوژی‌ها با ساختار قدرت رفتارهای غیرعقلانی حاکمان را سبب می‌گردد- و یا حداقل در بسیاری موارد به رفتار‌های آنان ظاهری غیرعقلانی می‌دهد- که با منطق سیاست‌ورزانه توجیه‌پذیر نیستند. اما یکی کردن این ظاهر مضحک با ماهیت و کارکرد نظام‌ها بیراهه‌ی‌ خطرناکی است که بسیاری را در تحلیل آن‌چه روی می‌دهد و نیز برآورد عقلانی و محاسبه‌گرایانه‌ي آینده‌ی پیش‌ رو با مشکل مواجه می‌سازد.

هدف: مقصود ما پاسخ به این پرسش است که آیا جمهوری اسلامی در افقی دست‌یافتنی و نزدیک ساقط خواهد شد؟ و آیا می‌توان بر مبنی سقوط زودهنگام نظام به تحلیل آینده پرداخت؟ هدف این نوشتار واقعی کردن خواست‌ها و برنامه‌های منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی و ترسیم چهره‌ی کشور جهت تصحیح افق دید کسانی‌ است که هر بار، با تشدید تهدیدات خارجی نظام، به سقوط سریع‌السیر نظام امیدوار می‌شوند یا بر مبنای آن به تحلیل اوضاع فعلی و گمانه‌زنی در مورد آینده‌ی خویش و نظام می‌بردازند.

الف – شرایط اقتصادی- مالی:

وضعیت اقتصادی کشور را نمی‌توان فقر وسیع و عمیق نامید. برخورد‌ار نسبی از امکانات رفاهی در جامعه دارای عدم توازن عمیق و چالش‌برانگیز نیست. طبقه‌ی متوسط در محرومیت شدید اقتصادی – رفاهی به سر نمی‌برد و دست‌رسی به شرایط اقتصادی بهتر را برای خود، هر چند در ازای پرداخت هزینه‌ی زیاد، محتمل و دست‌یافتنی می‌دانند.

الف- ۱) در ایران دولت بزرگ‌ترین و قدرت‌مند‌ترین نهاد صاحب سرمایه است و ساختار اقتصادی کشور بر مبنای تجمیع حداکثری نقدینگی نزد دولت بنا شده است. حاکمیت این امکان را دارد که با توزیعِ به صرفه‌ی نقدینگی در جامعه – از طریق وام‌‌، افزایش حقوق و دستمزد، ایجاد شغل- به اعمال حاکمیت بپر‌دازد.
الف- ۲) توزیع امکانات مالی و شرایط مطلوب زندگی در سطح جامعه متناسب نیست اما شکافی عمیق و وسیع نیز مشاهده نمی‌شود. نسلی که حاصل عصر رشد بی‌رویه‌ی جمعیت در کشور – دهه‌ی نخست انقلاب- است، اینک وارد مرحله‌ی‌ تشکیل زندگی مستقل شده و وابستگیِ مالیِ در حال ازدیادی به درآمد‌ ناشی از فعالیت‌های اقتصادی خویش پیدا کرده‌است. دست‌رسی این طبقه‌ی متوسطِ جوان و تازه‌واردان عرصه‌ی کار، تولید و مصرف به مزایای زندگی مدرن، تسهیل شده و نقدینگی هر روز با توزیع بهتر و نیز ارزان‌تری در اختیار این قشر قرار می‌گیرد. امکانات لازم جهت تشکیل زندگی مرفه نظیر مسکن، خودرو، مسافرت و ... توزیع بهتری یافته‌اند و گستره‌ی وسیع‌تری امکان بهره برداری از آن‌ را می‌یابند. در عین حال قیمت این امکانات ارزان نبوده و حاکمیت / دولت سرمایه‌دار خود را ملزم به تامین حداقل قابل قبولی از زندگی توام با رفاه نمی‌داند. لذا این جمعیت باید با درگیر شدن جدی و عمیق بافعالیت‌های شغلی، برخورداری خویش را بهبود بخشد.
الف- 3) افزایش قیمت نفت خام و رشد نقدینگی نزد دولت، بر بسط ید حاکمیت در گسترش امکانات رفاهی ارزان افزوده‌ است.- همه موارد ذکر شده مستقل از فعالیت‌های عام‌المنفعه‌ی اخیر احمدی‌نژاد است و مستقل از این بحث قابل بررسی است-. لذا علی‌رغم کاهش- یا قبل اتکا نبودن- دلبستگی به نظام جمهوری اسلامی، میزان وابستگی به نظام روز‌ به روز در حال افزایش است.

ب- مطالبات سیاسی – اجتماعی:
مطالبات سیاسی- اجتماعی فروخورده‌ی عمیق در جامعه وجود ندارد. نمی‌توان جمعیت وسیع و گسترده‌ی سرکوب شده‌ای یافت که در صورت مهیا شدن فرصت آماده طغیان و شورش عمومی است.

ب- ۱) موج برآمده از دوم خرداد 76 را اگر به تسامح جنبش دوم خرداد بنامیم، آن را باید موجی به شدت متاثر از ساختار اجتماعی جامعه‌ی ایرانی دانست. چرا که جامعه‌ی جوان، نوخواه و پرانرژی ایران با ویژگی‌های خاص خود، به تمامیِ روزنه‌های امید‌بخشی که به هرچه بازتر شدن فضای اجتماعی منجر گردد و حداقل‌های آزادی‌های اجتماعی را در سطحی وسیع فراهم کند، دل بسته است. از این رو موتور محرک جنبش دوم خرداد را باید مطالبه‌یِ آزادی های اجتماعی دانست. لذا این جنبش بیش‌تر دارای سمت و سویی اجتماعی است تا سیاسی و یا دست‌کم مطالبه‌ی آزادی‌های اجتماعی نقش مهم و پررنگی در روند حرکت‌های مدنی پس از دوم خرداد دارد. بررسی روند فعالیت‌های سیاسی- اجتماعی پس از دم خرداد از آن رو دارای اهمیت است که نسلی که اینک در عرصه مشارکت مدنی حاضر است حضور سیاسی- اجتماعی خویش را از این جریان کسب کرده و آغاز نموده است.
ب- ۲) حاکمان جمهوری اسلامی سال‌هاست که به این نتیجه‌ی مهم رسیده‌اند که درگیر شدن با مردم در سطحی نازل و برخورد با مطالبات اجتماعی- نظیرآن‌چه امروز در استفاده از لباس، موسیقی، فیلم و سینما، ماهواره، اینترنت و حضور جوانان در دانشگاه‌ها، کافی‌شاپ‌ها، مهمانی‌های خصوصی و جشن‌های عروسی و... مشاهده می‌کنیم- جز هدر دادن منابع و گسترش و تعمیق فضای درگیری و التهاب اثر دیگری ندارد و بر جاذبه گروه‌های نچندان پرتوان مخالف خواهد افزود. از همین رو ست که محدودیت‌ها و فشار‌های دولتی در محدودسازی و سرکوب چنین مطالباتی مدت‌هاست که از شدت کم و پراکندگی زیادی برخوردار است.
ب- 3) فضای سیاسی- اجتماعی جامعه دارای چنان ویژگی‌هایی نیست که بتوان آن را با صفتی نظیر «خفقان» توصیف نمود. حداقل در مورد عامه‌ی مردم – که کنش‌گران بنیادی هر تغییر سیاسی هستند- نارضایتی که حاکی از آن باشد که در جوی خفقان‌آلود و توام با ترس و وحشت زندگی می‌کنند، مشاهده‌ نمی‌شود. به عبارتی عامه‌ی مردم چنین احساس نمی‌کنند که در حالت اظطرار به سر می‌برند. در مقابل همچنان و درعین وجود تنگنا‌های فراوان، می‌توان جامعه‌ی مدنی و تریبون‌های منتقد حاکمیت‌ را مشاهده نمود. از سوی دیگر با توسعه و بهبود امکان دسترسی به منابع اطلاعاتی متنوع – به خصوص برای قشری که مطالبان حرفه‌ای و سنتی چنین امکاناتی هستند- از طریق اینترنت و ماهواره چنان مهیا گشته که اساسا امکان تشکیل فضای خفقان توسط حاکمیت وجود ندارد- یا محدود شده- و چنین فضایی ذاتا شرایط ایجاد و بقا ندارد. لذا نمی‌توان فضای توام با استیصال، درماندگی و وازدگی ناشی از محدودیت‌های سیاسی- اجتماعی را در جامعه مشاهده نمود.

ج- امنیت و سیاست خارجی:

مهم‌ترین تهدید جمهوری اسلامی در شرایط فعلی انزوای بین‌المللی، تحریم‌های اقتصادی و حمله نظامی است. و مهم‌ترین مسأله پرداختن به این‌که آیا اساسا نظام در شرایطی قرار خواهد گرفت که تهدیدات بین‌المللی منجر به سقوط آن گردد؟

ج-1) دست‌کم وضعیت فعلی ایران را نمی‌توان انزوای جهانی نامید. درهای مذاکره با تمامی قدرت‌های جهانی برای ایران باز است و تمامی آن‌ها از گفتگو با ایران استقبال می‌کنند. دیپلماسی بین‌المللی برای ایران زنده و جاری است.
ج-2) در حال حاضر ایران در اثر تحریم‌های وضع شده از سوی آمریکا در شرایطی بحرانی و خطرناک به سر نمی‌برد و تاثیر این تحریم‌ها در سیاست و اقتصاد کشور وسیع و ملموس نیست.
ج-3) تجربه‌ی سال‌های حضور خاتمی نشان داده که امکان بهبود چشم‌گیر روابط سیاسی و اقتصادی بین‌المللی با اکثر کشور‌ها برای ایران به صورت بالقوه مهیا ست.
ج-4) حمله‌ی نظامی آمریکا و متحدین به افغانستان و عراق در شرایطی صورت گرفت که انجام عملیات نظامی جهت سقوط نظام حاکم اجتناب‌ناپذیر گشته بود. محاسبات حاکم بر تصمیم سازی آمریکا در حمله به افغانستان و نیز عراق مبنایی متفاوت با ایران دارد و تعمیم چنان محاسباتی به ایران درست نیست.
ج-5) حمله‌ی نظامی‌ آمریکا – گذشته از مشکلات و صعوبت‌هایی که به همراه دارد و آن را به شدت متفاوت‌ از سرنوشت‌ جنگ‌ در عراق و افغانستان خواهد ساخت- قطعا منجر به تغییرات اساسی در نظام حاکم و به احتمال فراوان سقوط جمهوری اسلامی خواهد گردید. اما مهم این است چنین حمله‌ای اتفاق خواهد نخوهد افتاد و جمهوری اسلامی وارد فازی نخواهد شد که حمله‌ی نظامی اجتناب ناپذیر گردد- چنان که در مورد طالبان و صدام چنین شد- .
ج-6) افغانستان کشوری با حاکمیت عقب مانده به لحاظ دست‌رسی به سخت افزار و نرم افزار‌های اعمال حاکمیت و دیپلماسی بین‌المللی بود که بر ناکارایی و نقش ایذایی آن در منطقه تفاهم و اشتراک نظر مطلقی وجود داشت. چنین نظامی اساسا فاقد توانایی و ابزار لازم جهت شرکت در بازی جهانی جهت تضمین و ادامه بقا بود.
ج-7) حمله به عراق بر مبنای بخش مهمی از طرح جامع تامین امنیت آمریکا در فراسوی مرز‌ها و نیز جهت ایجاد فشار قابل ملاحظه‌ای بر منطقه خاورمیانه جهت قرار گرفتن در جهت منافع آمریکا صورت گرفت. سقوط صدام طرح جدید و متفاوتی از خاورمیانه ترسیم کرد که آینده و حیات سیاسی تمامی کشور‌های منطقه را عمیقا دچار تغییر ات شدید و مهمی نمود که توسط تمامی حاکمان حاضر در منطقه درک شد.
ج-8) نظام ایران به وضوح فاقد ویژگی‌های حاکمان افغانستان و عراق است. نظام ایران همچنان ابزار‌های دیپلماتیک متوعی جهت کسب منافع خویش در اختیار دارد و تجربه‌ی تاریخی روشنی در استفاده از آن جهت برون رفت از بحران‌ بر جای گذاشته است.
ج-9) وابستگی ایدئولوژیک مردم به نظام جمهوری اسلامی دقیقا بر عکس
أنچه توسط منابع حکومتی تبلیغ می‌شود، بسیار کم رنگ و کم‌ اثر است. هیچ یک از مقامات فعلی نظام دارای وجه کاریزماتیک قوی نیستند. لذا چرخش‌های سیاسی لحظه‌ای و شدید تاثیر عمیق و بلند مدتی بر وجه نظام نخواهد گذاشت. اساسا واهمه و ترس از نارضایتی ناشی از روی‌گردانی از سیاست‌های ایدئولوژیک تبلیغ شده، در حاکمیت وجود ندارد و حاکمان با محدودیتی در چرخشِ درآخرین دقایق، مواجه نیستند.
ج-10) حاکمان جمهوری اسلامی به خوبی با ابزار و امکانات دیپلماسی آشنا هستند و تا کنون تاخیرات فراوانی در گسترش تهدیدات خارجی ایجاد کرده‌اند. بازی با طرح ناکارآمد روسیه تا سر حد تحت تاثیر قرار دادن شدید اجلاس نوامبر 2005 آژانس، استفاده از حمایت نسبی چین و نیز بحث اخیر مذاکره با آمریکا نمونه‌هایی از تجربه‌ها و امکانتی است که فارغ از این‌که تا چه حد متضمن منافع ملی هستند یا تهدیدات را خنثی خواهند نمود ولی نقش تاخیری آن‌ها در پیشروی بحران واضح است.
ج-11) جمهوری اسلامی در موقعیت‌های گوناگون نشان داده که با اعمال چرخش‌های خلق‌اساعه از بحران جسته‌است. نظام هنوز نیز فرصت‌ها، امکانات و موقعیت‌های مناسبی جهت چرخش و تامین منافع قدرت‌های ذی‌نفع از جمله ایالات متحده در کشور و منطقه را دارد.
ج-12) تمامی موارد بالا در مورد وقوع حمله مستقل از شرایط درونی دولت آمریکا و امکان تحقق جنگ است که نگارنده نه‌تنها توانایی نظامی آمریکا را در فتح سریع تهران نفی نمی‌کند بلکه محدودیت‌ها و مشکلات فعلی این کشور را در عراق جندان بر وقوع حمله احتمالی موثر نمی‌داند. اما بر این نظر است که تامین منافع آمریکا در ایران و منطقه حتی اگر از جنسی باشد که در عراق مد نظر بوده، بدون توسل به گزینه‌ی پرهزینه‌ی جنگ امکان‌پذیر خواهد بود.
llink




3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

سلام. تحلیل بسیار خوبی بود. از نوع واقع بینانه ترین تحلیل هایی که میشه پیدا کرد. اکثرا یا از اینور بوم میوفتند یا از اونطرف، یعنی یا آنقدر تعریف دروغین از نظام می کنند که با هربچه ایی میفهمد طرف با خودشون ه. یا آنقدر منفی بافی می کنند و غیر واقع بینانه پیش میروند که همان بچه خواهد گفت این ضد نظام است. اما شما تا حد ممکن میانه روی کردید و از حقایق خاکستری گفتید نه سفید و نه سیاه. از دید من به جز چند مورد (که اونهام بیشتر از حس مثبت شما به سمت نظام حاکم ناشی میشه) در باقی موارد شخصا نظراتت رو منطبق با واقعیت دیدم. یکی از اون موارد رو ذکر میکنم و اون هم در قسمت الف – شرایط اقتصادی- مالی بند الف- ۱ است که ادعا کردید شکافی عمیق و وسیعی بین طبقات اجتماع از نظر مادی نیست که از دید من کمی ساده انگاری و بیشتر خوشبینانه بود. یه هر شکل ممنون از تحلیل شما. تا بعد

1:06 PM  
Anonymous Anonymous said...

فقط بند " ج-10 " رو بچسب رفیق.بقیه رو بی خیالش.

12:51 PM  
Blogger احمد سپيداري said...

دوست عزیز با آن بخش از سخنانتان در مورد عدم احتمال جنگ مخالفم. دلیل جنگ چه کردن های جمهوری اسلامی نیست، نیاز مجتمع های نظامی صنعتی آمریکا به جنگ است. وبلاگ مرا برا توضیحات بیشتر نگاه کنید. خوشحال می شوم. موفق باشید.

7:29 AM  

Post a Comment

<< Home


Contact

Links